محیط مجازی خیلی خوب است. خیلی! اما حیف...
یک اشکالش این است که گند می زند به همهی برنامهریزیها
و نظم زندگیات!
اشکال دیگرش این است که خیلی آرام تو را به خود وابسته
میکند، آنچنان که ناخواسته خود را از روابط اصیل و حقیقی دنیای بیرون بینیاز می
بینی! پس گند میخورد به ارتباط چندین و چندسالهی دوستانه و خانوادگیات.
کمکم لبخندها و اشکها و هیجانات و دلخوریهایت
استیکری میشود! میشوی یک چهرهی تصنعی بیروح که میتواند در چند گفتگوی هم زمان
به ناگاه با یکی مثل ابر بهار بگرید و با دیگری از ته دل قهقهه بزند. یعنی گند
خورده است به حالات درونیات!
چه کسی فکر میکرد یک روز به نقطهای برسیم که در آن
واحد، با آدمهای مختلف، مطالبی ردوبدل کنیم به فاصلهی زمین تا آسمان؟! در میانهی
بحث فلسفه و منطق، به لطیفهی بند تنبانی تازه رسیدهای بخندیم، وسط گردش در بازار
شایعات و لاتائلات سیاسی، شعر اروتیک بخوانیم، معما حل کنیم، پیشنهاد دوستی بدهیم
و... و به فاصلهی صبحی تا شام، در چند صد موضوع گوناگون، از عدد کوانتومی اتمها
گرفته تا علل سقوط قیمت نفت و نامگذاری تولهسگهای فلان سلبریتی، صاحبنظر
شویم...
محیط مجازی خیلی خوب است
اما اگر گاهگاهی تأملی، تدبری، مکث و ترمزی
نکنیم، با همهی خوب بودنش، ما را خواهد
بلعید و در هزارتوی دنیای صفر و یک خود گم خواهد کرد.