مناسبتها همیشه بهانه ی خوبی است برای پرداختن به موضوعات مهمی که معمولا طی روزهای عادی سال کمتر به آن پرداخته می شود. به شرط آن که این تمرکز، مشوق توجهات بعدی باشد و نه دلیلی برای فراغت از آن در سایر ایام. مسجدی باشد که سیطره ی ذکر را به خیابانها می کشاند و نه کلیسایی که خرده های پراکنده ی دینداری را در زمان و مکان مشخص مجتمع می کند.
روز دختر، مناسبت خوبی است برای پرداختن به موضوع و بزرگداشت جایگاه و نقش زنان و دختران در جامعه. درباره ی آن بسیار گفته اند و نوشته اند و ادامه خواهد داشت.
درباره ی لزوم توجه به شأن « انسانی » زن و تقدم آن بر شأن « جنسیتی » او بسیار گفته اند و شنیده ایم. عمده ی انتقاد ما از غرب در جابجایی همین تقدم و تأخر است. آنجا که زن نه به عنوان عضوی از جامعه انسانی، بلکه با آگراندیسمان جاذبه های جسمی، او را در حد کالایی برای عرضه یا عنصری برای تبلیغ تنزل داده اند.
و اما، نکته ای که در این میان اغلب مورد غفلت مانده ، تجلی نگاه جنسیت گرا به زن، تنها به این شیوه نبوده است. در مقابل هر افراط، تفریطی است و آثار تفریط، در بسیاری موارد، کمتر از آثار افراط نیست.
تردیدی نیست که حفظ نجابت و حجاب و عفاف و رعایت باید و نبایدهای شرعی و عرفی و اخلاقی از وظایف خطیر زنان بطور عام و زن مسلمان به طور خاص بوده و نقش بسزایی در سلامت جامعه ایفا می کند. همچنان که مردان نیز در این زمینه وظایفی به عهده دارند، لیکن، اگر سمت و سوی گرایشات آموزشی و فرهنگی چنان باشد که با نادیده گرفتن یا کمرنگ نمایی سایر وظایف و قابلیت های زنان، با تبلیغ تک بعدی و سطحی، تنها در زمینه حجاب و پوشش کار کنیم، باز هم به طور ناخودآگاه، تنها به نقش مادی و « جنسیتی » زن بسنده کرده ایم و ارزش های ذاتی او را به عنوان یک « انسان » نادیده گرفته ایم.
سرمایه گذاری صرف روی تبلیغ و ترویج موضوع حجاب، یا برخورد انفعالی یا انتظامی با آن گاهی چنان تک بعدی و افراطی جلوه می کند که گویی « تنها » وظیفه ی زن در جامعه اسلامی، حفظ پوشش و حجاب مطلوب است و با نیل به این نقطه، دیگر وظیفه ای به عهده ی وی نیست. متصدیان و کارگزاران فرهنگی هم می توانند پس از رسیدن به جامعه ای خالی از « بدحجابی » نفس راحتی کشیده و خیالشان راحت باشد که به مدینه ی فاضله ی موعود نائل شده و دیگر مسئولیتی حداقل در مورد این قشر از اجتماع نخواهند داشت!
اما، طور دیگری هم می توان به موضوع نگریست: اینکه حفظ شئونات انسانی، اخلاقی و مذهبی را از مفهوم « کرامت نفس » منفک ندانیم. اینکه « پوشش مناسب » لزوما، آگاهی و رشد فکری را به زن نمی دهد، اما آگاهی، شناخت و رشد فکری و کرامت نفسانی زن، قطعا « پوشش مناسب » او را در پی خواهد داشت.
مخلص کلام اینکه، لزوم تبلیغ و ترویج حجاب را نمی توان نفی کرد، لیکن برای رسیدن به جامعه ای آرمانی، باید بر توانایی ها و ارتقاء کرامت انسانی زنان و بسترسازی در جهت رشد معنوی، علمی و اجتماعی زنان به عنوان عنصر زیربنایی استقرار اخلاق و عفاف تاکید کرد و آن را بر بعضی رفتارهای سطحی و تک بعدی کنونی ارجح دانست.
میرزاقلمدون