به نظر من، رابطه ی بین آدمها ، از حیث طول و سطح و عمق قابل بررسی اند.
طول، مدت زمان آشنایی است از چند روز تا چندین سال.
سطح، میزان وقتی است که که طی یک بازه ی زمانی، مثلا طی یک روز، طرفین برای ارتباط با هم صرف می کنند.
عمق، به طور مشخص میزان تأثیر گذاری آدمها و نفوذ رابطه را نشان می دهد.
مثلا شما دوستی دارید که بیش از ده سال از آشنایی تان می گذرد. در طول هفته یکی دوبار با هم تماس دارید و چندان با هم صمیمی نیستید. این رابطه طول زیاد و سطح و عمق کمی دارد.
یا به عنوان مثال با کسی آشنا شده اید که اگر چه مدت آشنایی تان کوتاه است و وقت کمی را با او می گذرانید. اما حضور او، تأثیرات شگرفی بر زندگی شما گذاشته. در این حالت، طول و سطح رابطه ی شما اندک، اما عمق آن بسیار است.
نکته ی جالب اینکه در سنین مختلف، یکی از این سه بعد روابط، برای آدمها پررنگ از سایر ابعاد بنظر می رسد.
در دوران نوجوانی و جوانی، برای اغلب آدمها، میزان وقتی که برای روابط در طول روز گذاشته می شود به شدت مهم است. دوستانی مهمترند که بیشتر در کنار آنانند. یعنی سطح رابطه مهمتر است.
در میانسالی ، عمق رابطه و در کهنسالی طول رابطه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
پ.ن : وبلاگ من خواننده ی کمی داره. اما عمق رابطه ش با خواننده هاش زیاده! مثلا من اینجا چه بنویسم و چه ننویسم، چه طولانی باشه نوشته ها و چه کوتاه، چه جدی باشه و چه طنز، و اصلا تعطیلش هم بکنم، (به قول یکی از دوستان ، برای تماشای لوگو هم که شده!) روزانه سی تا چهل نفر خواننده ثابت و ساکت و مودب و آرام و بی سروصدا به اینجا سر می زنند. امروز هم تا این ساعت 40 نفر بازدید کننده اینجا سر زده با 1500 بار نمایش!!!! اینجوریشو دیگه ندیده بودیم!